کد مطلب:181005 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:271

جنبه ی فکر و اندیشه
همانطوری كه در احادیث گذشته [1] اشاره كردیم، رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه ی هدایت گر علیهم السلام به بالاترین درجه از تعالیم و شخصیت اسلامی رسیدند، آن هم به دلیل برخورداری از تعالیم خاص الهی در همه ی جنبه های شخصیتی و محتوایی.

از این جا درمی یابیم كه امام سجاد علیه السلام، همه ی امامان هدایت گر بعد از او از عقل و اندیشه ای والا در همه ی مراحل زندگی برخوردار بودند، آنچه كه برای مردم عادی فراهم نمی شد، مگر برای انبیا، آن هم به دلیل وابستگی ذاتی به خداوند، كه این خصوصیت جز در امامان علیهم السلام در كسی دیگر یافت نمی شد، آن هم به وسیله ی دریافت علم و دانش از رسول خدا صلی الله علیه و آله هم چنین از حضرت علی علیه السلام و یا به وسیله امامی كه توسط امام قبلی از نظر روحی و فكری و رفتاری تعلیم یافته بود.

امام به دلیل ساختار باطنی و پاكی روح می تواند به معرفت مسائل زندگی مردم بپردازد. این كار را از طریق شناخت و معرفت به وسیله علم حضوری انجام می دهد. زیرا دانشی كه وی در این راستا دریافت می كند، از طریق الهام ذاتی و میزان هوش اوست و هر كسی كه از انصاف برخوردار باشد، این حقیقت را از تحقیق در زندگی ائمه علیه السلام درمی یابد. تاریخ، حتی موردی هر چند كوچك را، ذكر نمی كند كه امامان علیهم السلام از درك آن عاجز بوده باشند، چه در باب معرفت و استفسار، چه در باب برطرف كردن مسائل فكری و تشریحی و یا علمی. و تا آن جا كه بتوانیم سعی خواهیم كرد از شخصیت امام سجاد علیه السلام سخن به میان آوریم، كه گوشه ای از فعالیت های فكری و



[ صفحه 26]



منحصر آن حضرت را در بر خواهد گرفت. در این جا امام سجاد علیه السلام انواع گناهان و نتایج خطرناك آن در زندگی انسان را، چه فردی باشد و چه جمعی، بیان می دارد:

ابوخالد كابلی می گفت [2] : از امام زین العابدین شنیدم كه می فرماید: گناهانی كه روزی را تغییر می دهند، عبارتند از: كینه ورزیدن به مردم، دست كشیدن از عادات و كارهای خوب، كفران نعمت و به جا نیاوردن شكر از نعمات خداوند كریم، كه می فرماید: به راستی كه خداوند تغییری در قومی به وجود نمی آورد، مگر آن كه خود را تغییر بدهند.

گناهانی كه پشیمانی به بار می آورند، عبارتند از: قتل نفسی كه خداوند آن را حرام كرده است، خداوند - تعالی - در داستان قابیل، آن گاه كه برادرش هابیل را كشت، و از دفن او درمانده شد، می فرماید: پس او از پشیمانان گشت، دوری از اقوام آن گاه كه بی نیاز شد، ترك كردن نماز تا اینكه قضا شود، و ننوشتن وصیت و مقابله نكردن با ظلم، و ترك كردن زكات تا این كه مرگ فرارسد و زبان بند آید.

گناهانی كه بدبختی نازل می كنند، عبارتند از: كمك نكردن به انسان مظلوم و یاری نكردن آدم ستمدیده، و از بین بردن امر به معروف و نهی از منكر.

گناهانی كه ما را به دشمن تبدیل می كند، عبارتند از: آشكار كردن ظلم و اعلام فسق و فجور، حلال كردن چیزهای حرام و سركشی از خیر و دنباله روی شر.

گناهانی كه دعا را مستجاب نمی كنند، عبارتند از: سوءنیت و خبث ذات، دورویی با دوستان و تأخیر در خواندن نمازهای واجب، تا این كه قضا شوند و دوری از خداوند - عزوجل - به وسیله ی ندادن صدقه و یاری نكردن و به كار بردن ناسزا و كلمات زشت در سخن. [3] .



[ صفحه 27]



امام - علیه السلام - مفهوم اصلی زهد و پارسایی و جایگاه زهد را در مفاهیم اسلامی همان طوری كه در قرآن آمده را مشخص می كند: دوری از شرك و گناه و یقین و خشنودی. از وی درباره ی زهد پرسیده شد، فرمود: زهد، ده چیز است: بالاترین آن پایین ترین مرتبه ی گناه است، و بالاترین مرتبه ی گناه پایین ترین درجه ی یقین و بالاترین درجه ی یقین پایین ترین درجه ی خشنودی است.

درباره ی زهد و پارسایی در كتاب خدای - تعالی - آمده است كه می فرماید: «لكیلا تأسوا علی ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم». [4] .

تا برای آنچه از دست دادید، تأسف نخورید و برای آنچه به دست آوردید، خشنود نشوید.

در این جا، امام علیه السلام چراغ سبزی در مقابل انسان مسلم و هدف دار نشان می دهد، و با شدت و وضوح تمام اشكال دعا را به او نشان می دهد، آن هم به وسیله ی نشان دادن جزییات شخصیت راستینش، بر طبق خواسته و شریعت خداوندی: امام علیه السلام فرمودند: زمانی كه دانستید انسانی به سمت هدایت و ارشاد گام برمی دارد و در رفتار و كردارش سر به زیر بود، گول نخورید، زیرا بیشتر از حد توانایی خود به دنیا وابستگی دارد، و كارهای حرام انجام می دهد، آن هم به دلیل نداشتن صدق و راستی، به همین دلیل از دین، راه گریزی، برای خود قرار داد، زیرا او هنوز هم مردم را با ظاهر فریبنده اش گول می زند. اگر مال حرام به او برسد، از آن رو گردان نمی شود. اگر مشاهده كردید، كه از مال حرام رو گردان است، گول نخورید، زیرا شهوت نفسی گوناگون است، چه بسیار كسانی كه به ظاهر از حرام روی گردانند و خود را به دوری از اعمال زشت وامی دارند، اما از میان آن راهی برای خود می یابند تا كارهای حرام را حلال كنند، اگر او را این چنین دیدید، گول نخورید، تا اینكه ببینید، چه فكری در اندیشه خود دارد، هر چه بیشتر می گذرد،



[ صفحه 28]



كمتر می یابد، زیرا با عقل آگاه نمی اندیشد، و در نتیجه آنچه كه به وسیله ی جهل و نادانی از بین می برد، بیشتر از آنچه كه با عقل می سازد، و به آن می رسد. آن زمانی كه او را با درایت دیدید، گول نخورید. آیا باید عقل زیر فرمان نفس باشد، یا نفس زیر فرمان عقل؟ میزان عشق و علاقه او به ریاست چگونه است؟ چه بسیار مردمانند كه دنیا و آخرت را باختند، و دنیا را برای دنیا دوستان ترك كردند و لذت ریاست باطل و ناحق را گواراتر از ریاست، و مال حلال می دانند. حلال را كنار می گذارند و به دنبال به دست آوردن ریاست و جاه طلبی می گردد، حتی اگر به او گفته شود به خداوند پناه بیاورد، اما تكبر و خودخواهی تمام وجود او را در برگفته است. پس جایگاه او جهنم، و چه بد جایگاهی است! او شورش و دشمنی را رواج می دهد، اعمال باطل او را به دورترین درجه ی مفاسد و سرشكستگی می رساند، و خواسته های زیاد و بی انتهایش او را در طغیانش غرق می كند، زیرا او حلال می كند آنچه را كه خداوند حرام كرده و حرام می كند آنچه را كه خداوند حلال كرده است. او به آنچه كه از دین از دست داده است اهمیت نمی دهد و فقط به فكر ریاست، آن هم ریاستی كه برای به دست آوردن آن بسیار زحمت كشید. اینها كسانی هستند كه خداوند بر آنها غضبناك است و بر آنها لعنت می فرستد و عذابی بس بزرگ برای آنها، آماده كرده است.

اما مرد راستین آن است كه هوای نفسش را در راه خدا مهار كند و سعی و كوشش خود را در راه رضای خدا به كار گیرد. او لذت با حق را به عزت باطل و ابدی ترجیج می دهد و می داند كه اگر اندكی از آن را تحمل كند، او را به دیاری می رساند كه در آن روزی فراوان داشته باشد، كه این روزی نه كم می شود و نه از بین می رود. چه بسا كه اگر به دنبال هوای نفس خود در این دنیا برود، نعمت زیادی نصیب وی خواهد شد، اما او را در آخرت به عذابی همیشگی دچار می كند. به چنین انسانی، تمسك جویید، و راه



[ صفحه 29]



و روش وی را در پیش گیرید و به واسطه ی او به خدای خود توسل جویید، زیرا كه خداوند دعوت او را رد نمی كند و خواسته هایش را برآورده می نماید. [5] و از یادگاریهای جاویدان اندیشه ی آن حضرت همان رساله ای است كه به بعضی از یارانش داده است. و به «رساله حقوق» معروف است و در آن آنچه كه باید انجام دهد، چه در زندگی خصوصی و چه در زندگی اجتماعی، ذكر شده است.

این رساله، همان قانون نامه ای است كه شامل دستوراتی است كه انسان نسبت به خدای خود دارد. و چگونگی استفاده از نعم خداوند كه بی دریغ بر او نازل فرموده و اینكه شریعت خداوندی چگونه با او به داوری می پردازد و حقوق مردم بر یكدیگر، و چگونگی برخورد آنها را با هم مشخص می نماید. سپس به بیان كردن حقوق دو جانبه ی بین فرد و حاكم و چیزهای دیگری از مسائل حقوقی می پردازد، آن هم در قالب تمدن.

آنچه كه ذكر می شود، شمه ای از آن رسالت جاویدان است، كه به عنوان نمونه ای از اوج رشد و تفكر و اندیشه ی امام علی بن الحس?ن علیه السلام، است: بزرگترین حق [6] خداوند بر تو آن است كه: او را بپرستی و به او شرك ننمایی و اگر این كار را انجام دادی، تو را در دنیا و آخرت بی نیاز گرداند و آنچه كه به آن علاقمندی محفوظ می دارد.

[اما حق خودت بر خودت آن است كه: نفس خود را در راه اطاعت از خدای - عزوجل - به كار گیری، بدین صورت كه حق زبانت را بدهی و حق شنوایی ات را، و حق دیدگانت را. و حق دستهایت را و حق پاهایت و شكم و شهوتت را به استعانت از خداوند بدهی.]و اما حق زبان آن است: با نگفتن ناسزا آن را گرامی بداری و عادت دادن آن به خیر، و وادار كردن زبان به ادب و نگفتن سخن، مگر هنگام ضرورت، و منفعت دنیا و برحذر داشتن



[ صفحه 30]



زبان از فضولی و كارهای زشت، گفتن چیزی كه فایده ی آن كم، یا ضرر و منفعت آن یكسان است. زبان شاهد عقل است، و دلیل بر داشتن عقل كامل یا بر عكس. و چیزی كه باعث زیبایی عقل می گردد، همانا خوش سخنی است. ما هیچ قدرتی نداریم، مگر با اتكای به خداوند بزرگ.

و اما حق رعیت بر حاكم آن است: زمانی كه دریابی كه آنها به دلیل ضعف خود و قدرت زیاد تو است كه رعیت تو شدند، باید بین آنها با عدالت رفتار كنی و برایشان مانند پدری مهربان باشی، جهل و نادانی آنان را ببخشایی و با آنها با زور و ستم برخورد نكنی و شكر خدا را به جای آوری برای آنچه كه به تو محول فرموده و آنچه از قدرت به تو داده.

حق همنشین بر تو آن است كه.: خوش اخلاق باشی و با او مدارا كنی و الفاظ نیكو به كارگیری و از جایت برنخیزی، مگر با اجازه گرفتن از او آن كسی كه نزد تو می نشیند، حق ترك مجلس را بدون اجازه گرفتن از تو دارد - هم چنین اشتباه او را نادیده بگیری، در هنگام سخن گفتن خوبی هایش را به زبان آور و جز خوبی و خیر چیزی به گوش او نرسانی.

و اما حق همسایه بر تو آن است: در هنگام نبودنش از او محافظت كنی و او را در هنگام بودنش گرامی بداری، و در هنگام بود و نبودش او را كمك و یاری بنمایی، به دنبال لغزش و كارهای زشت او نباش و اگر، سهوا، عیبی از او دیدی یا درباره اش شنیدی، آنها را بپوشان و از گناهانش درگذر. دژی باش كه عیوب او را در خود محبوس بداری، و پوشاننده ای باش كه عیوبش را بپوشانی. اما حق نماز بر تو آن است كه: باید بدانی نماز تقرب به خداوند است و تو هنگام نماز میان دستان خداوند بزرگ قرار می گیری. وقتی این را دانستی، آن وقت، تو آفریده ای هستی - كه باید در مقام یك بنده ی، خوار، راغب، پارسا، و ترسو، خواهش كننده، بیچاره، گریان باشی تا معزز شوی و



[ صفحه 31]



كسی كه در سكوت و سخن، در خشوع و خضوع، مهربانی و در زیبایی مناجات خداوند، و دراز كردن دست كمك، در آزاد كردن و رهانیدن خود از بار سنگین گناه، كسی جز خداوند بزرگ را نداری، و هیچ قدرتی نیست، مگر قدرت خداوند بزرگ.

اما حق روزه بر تو آن است كه: باید بدانی كه خداوند روزه را حجابی، برای زبان و گوش و چشم و شهوت و شكم پرستی تو قرار داده، تا به وسیله ی آن از آتش جهنم در امان بمانی.

(در حدیث آمده است: روزه بهشتی است، برای دوری از جهنم. اگر توانستی تمام وجود و حواس خود را در پرده ی حجاب، روزه، نگه داری كه خوشا به حال تو و اگر خواستی پرده ی حجابت را پاره كنی و نگاهی به بیرون آن بیندازی، از حجاب روزه خارج شدی. زیرا آن را دریدی، اما حق صدقه آن است كه: بدانی صدقه اندوخته ای است برای آخرت تو، كه نزد خدای بزرگ جمع می شود و پس انداز و اندوخته ای است كه برای دریافت آن احتیاج به شاهد آوردن نداری. اگر این چیزها را بدانی، آنچه كه به صورت صدقه در آشكار می دهی، در نهان خواهی داد و چه زیباست كاری را در نهان انجام دادن! و این كار بین تو و خدایت به صورت سر خواهد ماند و در این كار احتیاج به شاهد و گواه نداری، بلكه در درون مطمئنی كه آن را در جای امن و به شخصی امین سپرده ای. و به خاطر داشتن آن مباهات و فخرفروشی نمی نمایی. زیرا اگر این كار را بكنی، دیگر، صواب این اندوخته، از آن تو نخواهد بود و هیچ قدرتی نیست، مگر قدرت خداوند بزرگ.

اما حق شریك بر تو آن است كه: در صورت نبودنش امانتدار او باش و اگر حاضر بود با او برابر باش (در سود و زیان، به تنهایی تصمیم نگیری و بدون مشورت با او، كاری انجام ندهی و محافظ اموال او باشی و اجازه ندهی به تو خیانت كند و خیانت و اهانت او را نادیده بگیری. قرآن در این باره می فرماید: «ان یدالله علی الشریكین مالم



[ صفحه 32]



یتخاونا...» دست یاری خداوند با شركاء است تا زمانی كه به یكدیگر خیانت نكنند.


[1] اشعه من حياة الامام الحسين عليه السلام.

[2] زين العابدين / ص 149.

[3] امام زين العابدين / ص 149.

[4] امام زين العابدين / ص 152.

[5] مجموعه ورام - ج 2 - ص 94.

[6] زين العابدين / ص 122.